Wednesday, September 12, 2007

بوف کور و چرایی محبوبیتش

مدتی این صادق هدایت با بوف کورش و علاقه ی جمع کثیری از مردم به آن ذهنم را مشغول کرده بود.هیچ توجیه ی برای این محبوبیت نمی یافتم و چون نمیتونستم معتقد باشم همه ی این طرفداران موجوداتی جو زده اند که هیچ نمیفهمند با کمال تواضع قبول کردم که چیزهایی این میان دور از عالم درک فعلیم هست.ظ
اولین گزاره ی جدیدی که در تلاش برای این فهم باهاش مواجه شدم "غریزه ی مرگ" و توضیحات جذابی بود که فروید و اریک فروم درباره ی آن میدادند.ما انسان ها برای اثبات وجودمان محکوم به داشتن رابطه با جهانیم و مواجهه ی ما با جهان با غریزه ی مرگ خواهد بود اگر نتوانیم با "شور زندگی"رابطه ای صحیح و در حال رشد با هستی ایجاد کنیم*..ظ
و دومین رویکرد تفسیری به این کتاب را در اثر زیبای دکتر محمد صنعتی به نام"صادق هدایت و هراس از مرگ" یافتم.دکتر در این کتاب بوف کور را شخصیتی حقیقی تصور کرده و به تفسیر روابط،علایق ،احساسات،تکرارها ،خواب ها و کلا ناخودآگاه این شخصیت با دیدی روانکاوانه پرداخته است.طوری که میتوان در تمام زندگی بوف کور ردپای عمیق داستان مادر و پدر بوف کور و رها کردن فرزندشان و آرزوهای این کودک رها شده با یک بغلی شراب آغشته به زهر مارناگ را یافت.به نظر من که رویکردی فوق العاده بود.ظ
آناتومی ویرانسازی انسان از اریک فروم.*

1 comment:

Anonymous said...

سلام
من هم از آشنایی با شما خوشحالم.
شاد و سلامت باشید